مجموعه ای از قتل ها ، فرمانده Trujillo را به سمت سانتا روزا د لا سال به یک شهر نزدیک به معدن نمکی سوق می دهد ، جایی که او با ویکتور زپدا ملاقات می کند - یک نوجوان تنهایی که در خانه تشییع جنازه پدرش کار می کند و وقت آزاد خود را صرف ساخت فیلم های ترسناک متحرک - که به نظر می رسد رفتار عجیب و غریب او را به عنوان مقصر این جنایات نشان می دهد.