بعد از یک شب مست و یک شب فراموش نشدنی با یک غریبه کامل ، مانو به تنهایی از خواب بیدار می شود تا پیامی را روی بازوی خود پیدا کند و به او قرار ملاقات در آوینیون می دهد.