فیلم من جنگ را پوشش میدهم!
باب آدامز، فیلمبردار خبره اخبار، از رئیسش میشنود: "عکس را بگیر---ما نمیتوانیم بهانهها را نمایش دهیم." او به سمت ساماری، کانون بیابانی ناآرامیهای قبیلهای در آفریقا، میرود تا همین کار را انجام دهد، که شامل گرفتن تصاویری از ال کادار، رهبر دزد و شورشی است. او تصاویرش را میگیرد اما تنها پس از یک رابطه عاشقانه با دختر سرهنگ، پاملا، نجات برادر ضعیف و عصبانیاش، دان، از فریب خوردن توسط فروشندگان اسلحه، و درگیری با جاسوسان و قبیلههای قاتل. برای یک پایان، او ارتش بریتانیا را نجات میدهد.