فیلم جوانان در شورش
"ارتفاع ۳۲۰۰" این سوال را مطرح میکند و فرضیهای را ارائه میدهد که چه اتفاقی میافتد اگر گروهی از جوانان----فقیر، ثروتمند، ناراضی، خسته----به یک جامعه ایدئال برای زندگی داده شوند. آن را یک مستعمره بنامید. آن را یک روستا بنامید. آن را یک جهان واحد بنامید. عمدتاً آن را یک تلاش بیهوده برای تغییر طبیعت انسانی، آداب و رسوم، فرهنگ و نگرشها در هر ارتفاعی بنامید. زیرا خیلی زود است که شخصیتهای متضاد، حسادتهای کوچک، خشونت و---آن شیطان قدیمی---عشق، هرج و مرج ایجاد میکنند. و مدت زیادی نمیگذرد که آنها در مواجهه با یک بهمن که تهدید به نابودیشان میکند، دوباره به هم میپیوندند. آنها همه به جایی که آمده بودند برمیگردند، غمگینتر و با تجربهتر.