دوست خانم تاپر، خانم پارکهرست، خانم تاپر را متقاعد کرده است که از کازمو به خاطر شرایط عجیب سفرش با روح ماریون کربی درخواست طلاق کند. ماریون از دروازه بهشت بازمی‌گردد تا دوباره به کازمو کمک کند، این بار تنها با سگش آقای آتلانتیس. به خاطر رفتار عجیب کازمو، قاضی از طلاق آنها امتناع می‌کند، بنابراین خانم پارکهرست خانم تاپر را به سفر به فرانسه می‌برد تا دلایل نهایی طلاق را ترتیب دهد. با کمک یک بارون فرانسوی طلاطلب، ماریون کازمو را به همان هتل می‌برد تا آنها را دوباره به هم برساند و بلیط نهایی خود را به بهشت بگیرد، اما همه چیز به آسانی پیش نمی‌رود.