فیلم دختری، پسری و یک گوب
استیو مردی خجالتی و آرام است که مدیر یک شرکت حمل و نقل است. او در اپرا با دات آشنا میشود که صندلیهای او را گرفته است و روز بعد دات به عنوان منشی موقت او ظاهر میشود. سپس کافی کاپ به شهر میآید تا دات، دخترش را ببیند. وقتی استیون با سسیلیا است، همه چیز کسلکننده است. اما وقتی او با دات و کافی کاپ است، همه چیز هیجانانگیز است و او به دات علاقهمند میشود. اما کافی در چند روز آینده از نیروی دریایی خارج میشود و قصد دارد با دات ازدواج کند.