فیلم دل برهنه
در آغاز قرن بیستم، در شمال استان کبک. پس از پنج سال اقامت در یک مدرسه شبانهروزی، ماریا چپدلین به مزرعه خانوادگیاش برمیگردد. رابرت گانیون، یک روستایی و دوست دوران کودکیاش، به طور مخفیانه او را دوست دارد اما ماریا مورد توجه لورنزو سورپرنات قرار میگیرد، مردی که برای فرار از پلیس زادگاهش را ترک کرده است. کسی که او واقعاً عاشقش است، فرانسوا پارادیس، یک تلهگذار خوشچهره است. او به ماریا قول میدهد که در بهار، به محض بازگشت از شمال دور، با او ازدواج کند. رابرت که از ناامیدی ماریا آگاه است، نامهای به فرانسوا مینویسد و از او میخواهد که فوراً برگردد. متأسفانه، تلهگذار جوان در حین طوفان زیر برف دفن میشود. لورنزو نیز توسط پلیس به قتل میرسد. در نهایت، ماریا متوجه میشود که رابرت به خاطر عشقش از خود گذشته و قبول میکند که همسر او شود.