فیلم سلام-دی-هو
مادر جوان کاب کلاوی نگران است، زیرا کاب روزهایش را صرف گوش دادن به رادیو میکند و تظاهر به رهبری یک ارکستر مینیاتوری میکند. یک کشیش که از کنار آپارتمان میگذرد صدای او را میشنود و به او توصیه میکند که به چایخانهی زنی کولی برود. وقتی او برگهای چای را میخواند، موقعیتهایی را میبیند که منجر به اجرای شمارههای موسیقی توسط کاب و ارکسترش میشود.