فیلم رشته های ناپخته
دهنانجی و آفتاب دو برادر ناتنی هستند که هرگز یکدیگر را ملاقات نکرده اند. وقتی برای اولین بار همدیگر را می بینند، به سرعت از هم متنفر می شوند زیرا هیچ چیز مشترکی ندارند. یک شب، آفتاب در حین تلاش برای دزدی از یک کامیون بارگذاری شده، آن را منفجر می کند و توجه گروهی از نیروهای ناخواسته را جلب می کند. به زودی، آفتاب مجبور می شود دهنانجی را به دام بیندازد اما در نهایت هر دو دستبند زده شده و از نیروهای مرزی، اداره مرکزی تحقیقات و مافیا که در تلاشند برادران را به فعالیت های ضد ملی و قتل متهم کنند، فرار می کنند. سرنوشت به گونه ای رقم می خورد که آنها مجبور می شوند پیاده، با موتور سیکلت، خودرو، کامیون های دزدیده شده و حتی به هم دستبند زده شده بر روی یک قطار باربری فرار کنند.