فیلم من را به پولاریس ببر
یک جوان نابینا و لال به عنوان تایپیست نوار صوتی در یک بیمارستان کار میکند و رابطهای لطیف و صمیمی با یک پرستار زیبا اما درونگرا دارد. وقتی که توسط یک ماشین زده میشود، او شصت میلیاردمین انسان است که در زمین میمیرد و در حال انتقال به پولاریس است، در مسیر به یک شکل وجودی پیشرفتهتر در وگا. او فرصتی پنج روزه و شانس دیدار دوباره با عشقش در زمین را دریافت میکند، اما نمیتواند هویت واقعیاش را پشت چهره موقتی که باید به او ارائه دهد، فاش کند. در نهایت، هر دو جوان از طریق یک رشته رویدادهای دشوار و معجزهآسا میآموزند که چگونه عشق و چیزهای خوب همیشه راهی برای ورود به زندگی مردم پیدا میکنند وقتی که مردم طمعکار نیستند و کمتر انتظار این نعمتها را دارند.