فیلم ۱۰۱ ریکیاویک
هیلنور، سی ساله، هنوز با مادرش زندگی میکند و روزهایش را به نوشیدن، تماشای پورن و گشت و گذار در اینترنت میگذراند و از چکهای بیکاری زندگی میکند. دختری به او علاقهمند است، اما او از تعهد دوری میکند. معلم فلامنکو اسپانیایی مادرش، لولا، برای کریسمس به خانهشان میآید. در شب سال نو، وقتی مادرش غایب است، هیلنور متوجه میشود که لولا لزبین است، اما در نهایت با او رابطه جنسی برقرار میکند. او به زودی متوجه میشود که او و مادرش بیشتر از یک خانه را به اشتراک میگذارند. در نهایت، او باید بفهمد که کجا در این معما جا میگیرد و چگونه زندگی را کمتر خودخواهانه بگذراند.