فیلم سنت سیا: نبرد داغ خدایان
در سیبری، هیگا مردی را که مورد حمله قرار گرفته نجات میدهد. این مرد زخمی تنها میتواند چیزی درباره آسوگارد بگوید. چند روز بعد، ساعتی، سیا، شیریو و شون درباره هیگا کنجکاو میشوند و تصمیم میگیرند به آسوگارد بروند تا تحقیق کنند. در والهالا، لرد آسوگارد، دولبار، میگوید که هیچ خبری از هیگا نشنیده و دست راستش، لوکی، نیز همین را تأیید میکند. با این حال، سیا و دیگران همواره میتوانند یک کازموی شیطانی از لوکی و دیگر سنتهای اودین به نام جنگجویان خدا احساس کنند. شیریو بهویژه متوجه یک کازموی آشنا از میدگارد، یک جنگجوی خدا با ماسک مرموز میشود. دولبار بهوضوح میگوید که در تلاش است تا کنترل آسوگارد و پناهگاه را به دست گیرد و آتنا را در بعدی عجیب درون مجسمه غولپیکر اودین زندانی کند. میدگارد خود را بهعنوان هیگا معرفی میکند و سعی میکند شیریو را بکشد تا خود را به دولبار ثابت کند. بنابراین، وظیفه سنتهای برنزی این است که دولبار، لوکی و باقی جنگجویان خدا را شکست دهند تا آتنا و هیگا را نجات دهند.