فیلم عروسک دختر نازپرورده
والدینش میگفتند او نازپرورده است. خدمتکاران زجرکشیده نظر دیگری داشتند. از زمانی که او میتوانست بخزد و صحبت کند، همیشه به خواستههای خود میرسید. پرستارش او را دوست نداشت. دختر کوچک هرگز اطاعت نمیکرد و همیشه بحث و اعتراض میکرد. او اسباببازیهایش را میشکست و لباسهایش را پاره میکرد و آنقدر جیغ میکشید که مادر بیمار او حالش بدتر میشد. با این حال، والدینش مطمئن بودند که او این عادات ناخوشایند را پشت سر میگذارد و واقعاً هم اینطور شد. یک شب، پرستار به اتاقش rushed کرد، جذب جیغهای کودک. او از تخت افتاده بود، اما عجیب اینکه ناراحت نبود. او از پرستار بابت ایجاد مشکل عذرخواهی کرد و به طور کلی آنقدر شیرین بود که پرستار متقاعد شد کودک به شدت بیمار است. پدرش از او سوال کرد و دختر کوچک به او درباره رفتار شگفتانگیز جدیدترین و بزرگترین عروسکش گفت.