فیلم بیحسی
جلال، دانشجوی فلسفهای که ترک تحصیل کرده، متوجه میشود که خواهرش ماری که به بیماری دو قطبی مبتلاست، با مردی بورژوا به نام شهرام که به قمار فوتبال addicted است، ازدواج کرده است. او با عصبانیت خانه را ترک میکند و به خانه دوستش، بهمن، که یک آهنگساز زیرزمینی است، میرود. در راه، با یک تاکسیدار عجیب به نام ناصر ملاقات میکند. آنها شب عجیبی را با هم سپری میکنند.