فیلم بادهم شکر ۴
قبولی آیشا در مقطع تحصیلات تکمیلی هم محمد را خوشحال و هم ناراحت میکند. مانع دیگری بین این دو عاشق به وجود آمده است. آیشا که به استانبول رفته، برای مدت کوتاهی به روستا برمیگردد. آیشا وقتی در ایستگاه اتوبوس دکتر را پیدا نمیکند، ناامید میشود، اما یک سورپرایز بزرگ در انتظار اوست. با یادآوری اینکه آیشا به زودی به استانبول برمیگردد، محمد شکر شروع به برنامهریزی برای نگهداشتن او در کنار خود میکند. او آنقدر ناامید است که حتی از مختار بحر خواست کمک میکند. وقتی هیچیک از برنامههایش نتیجه نمیدهد، به عمّه امّو پناه میبرد. عمّه امّو از هر دوی آنها میخواهد که گل «عزیزم» را پیدا کنند. محمد و آیشا در یک سفر طولانی هستند که در آن عشقشان آزمایش خواهد شد.