فیلم زندان
الکساندر روتشتین که به نظر بیگناه میرسد، به جرم قاچاق مواد مخدر به زندان میافتد. او مسئولیت تأمین نیازهای دوست دختر باردارش، جولیا و فرزند آیندهشان را بر عهده دارد. اوضاع بدتر میشود وقتی که او در یک سلول با ویکتور، روسی خطرناک و خلیل، عرب ناپایدار، همسلولی میشود. برای انجام وظایفش به عنوان پدر و فرار از خطرات زندان، الکس به پول نیاز دارد - پول زیادی. ناامیدی او را به آغوش رئیس گنگستری کرد، مازلوم، معروف به هلندی، و دوستیاش از درمان اعتیاد، جم، میکشاند. آنها با هم رشتههای سازمانی را میبافند که حتی فراتر از دیوارهای زندان گسترش مییابد، اما در اوج شادی، الکس ناگهان خود را در آن گرفتار میبیند. او تنها دو گزینه دارد: تسلیم توطئههای فریب و خیانت شود یا خود به یک هیولا تبدیل گردد.