فیلم برف دختران
میناکو، سادائه و مومو یو همه عاشق معلم هنری خود، ساساکی شینیا بودند، اما وقتی مومو یو متوجه شد که شینیا عاشق میناکواست، تسلیم شد و خود را به نقاشی اختصاص داد. سادائه آنقدر ناامید شد که حتی خودکشی جعلی ترتیب داد. در نتیجه، والدین میناکوا شینیا را بد برداشت کردند و در خشم، او به توکیو رفت، جایی که به عنوان تصویرگر برای شرکت انتشاراتی دوستش سونگا کار کرد و با هنرمند هوتا آشنا شد. به طور تصادفی، در یکی از این ملاقاتها، او سادائه را ملاقات کرد که به گارسون یک بار تبدیل شده بود.