"تبریک می‌گویم، شما باردار هستید!" لارا به سختی می‌تواند به آنچه پزشک به او گفته است، باور کند. این دختر ۲۵ ساله شب‌ها را با بهترین دوستش نورا در برلین می‌گذراند و مدت‌هاست که به تحصیلات معماری‌اش علاقه‌ای ندارد. او نمی‌داند با زندگی‌اش چه کند - کارهای زیادی انجام می‌دهد، اما هیچ‌کدام به درستی. او اکنون پس از یک شب پرشور با یک بارمن جذاب که در یک مهمانی ملاقات کرده، باردار شده است. اما نورا از این خبر بسیار خوشحال است و اعلام می‌کند: "ما یک بچه داریم!" پس از برخی تردیدهای اولیه، لارا نیز شروع به دیدن بارداری‌اش به عنوان یک فرصت می‌کند. او به همراه نورا به نقاشی اتاق کودک می‌پردازد و به دنبال پدر بچه می‌گردد. سپس پزشک زنان خبر بدی به لارا می‌دهد...