فیلم شهرهای کاغذی
کوانتین جیکوبسن تمام عمرش را به عشق مارجو راث اسپiegelman، دختر ماجراجو و شگفتانگیز، از دور گذرانده است. وقتی او یک پنجره را باز میکند و به زندگیاش برمیگردد، با لباس نینجا و دعوت او برای یک کمپین انتقامی هوشمندانه، کوانتین او را دنبال میکند. پس از اینکه شب را با هم میگذرانند و روز جدیدی آغاز میشود، کوانتین به مدرسه میرسد و متوجه میشود که مارجو، که همیشه معما بوده، حالا به یک راز تبدیل شده است. اما کوانتین به زودی میآموزد که نشانههایی وجود دارد و آنها برای او هستند. هرچه بیشتر پیش میرود، کمتر از دختری که فکر میکرد میشناسد، میبیند.