فیلم تاریخچه یک فروشنده خون
در یک روستا بلافاصله پس از جنگ کره، هئو سامگوان، مردی فقیر اما با قلبی خوب، برای به دست آوردن زیباترین دختر روستا، هئو اوکران، تصمیم میگیرد خون خود را بفروشد تا پولی به دست آورد. سالها بعد، این دو با سه فرزند خود به خوشبختی زندگی میکنند، اما خانواده آنها با بحرانی مواجه میشود زمانی که پسر بزرگ سامگوان به او شباهتی ندارد و شایعاتی درباره پدری آن پسر پخش میشود.