فیلم گوشها
مردی یک صبح با صدای زنگی آزاردهنده در گوشهایش بیدار میشود. یادداشتی روی یخچال نوشته: "دوستت لوئیجی مرده است. پ.ن. من ماشین را برداشتم". مشکل این است که او حتی یادش نمیآید این لوئیجی کیست. این فقط آغاز یک روز تراژیکومیک است که در آن به جنون جهان فرو میرود. یکی از آن روزها که زندگیات را برای همیشه تغییر میدهد.