فیلم نمیتوانم بپذیرم که بمیرم
پسر یاکوزای کشته شده، کنجی، به درخواست مادرش در یک شرکت پایدار کار میکند. اما به زودی دختر کنجی، امی، که مورد توجه مدیر شرکت است، توسط او مورد آزار جنسی قرار میگیرد. کنجی مدیر را کتک میزند و استعفا میدهد. او از برادرش ریو تا، مدیر کاباره، میخواهد که برایش شغلی پیدا کند، اما برادرش او را رد میکند و او به دست سنبا، رئیس یاکوزا که در قاچاق و مواد مخدر تخصص دارد، پذیرفته میشود...