فیلم آسمان ستارهای
نسیم به یاد جوانیاش در سالهای 1940 میافتد. او که پرستار است، به ایستگاه قطار میرود تا علیرضا، پسر افسر، را که از اراک میآید، خوشآمد بگوید. مادر علیرضا به او اجازه داده است که تابستان را با عمهاش بگذراند زیرا او امتحاناتش را با نمرات خوب گذرانده است.