فیلم در فضای باز
پسری از خانه فرار کرده و در عمق پناهگاهش نشسته و به فریادهای مردانی که به دنبالش هستند گوش میدهد. وقتی بازی به پایان میرسد، آنچه در برابر او باقی میماند یک دشت بیپایان و خشک است که باید آن را عبور کند اگر میخواهد به طور قطعی از آنچه او را فراری داده است دور شود. قدمهای او با قدمهای یک کشیش تلاقی میکند و از آن لحظه به بعد، هیچیک از آنها مانند قبل نخواهد بود.